
مهارت در کسب و کار
کسب و کار و وارد شدن به آن وابسته به مهارت است. مهارتها دسته بندیهای متفاوتی دارند اما کارفرمایان طی پروسه استخدام و مصاحبه در پی دو مجموعه مهارتهای سخت و نرم میگردند. مهارتهای نرم و سخت در کنار یکدیگر کمک میکنند که یک شخص در کسب و کار مورد نظر خود موفق باشد.
مهارتهای سخت
مهارتهای سخت دانشهای فنی و یا تجاربی است که هر فرد از طریق هرگونه تجربههای زندگی یا تحصیلات خود به دست میآورد. مهارتهای سخت را به اسم «تخصص» هم میشناسند. در بازار کسب و کار برای هر شغل، متخصصی مجزا نیاز است. به عنوان مثال اگر شخصی قصد داشته باشد که به عنوان معمار در یک نهاد مشغول به کار شود، دانش فنی معماری را باید داشته و در آن تجریه کسب کرده باشد وگرنه هیچ کارفرمایی به عنوان معمار حاضر به همکاری با او نیست.
از نکات جالب مهارتهای سخت، یادگیری در هنگام مشغول شدن به کار است. در بسیاری از موقعیتهای شغلی ممکن است که ما دانش فنی لازم را نداشته باشیم اما میتوانیم با تضمین دادن به کارفرما و یادگیری سریع مهارتهای لازم، آن موقعیت شغلی را بدست آوریم.
مهارتهای نرم
مهارتهای نرم عادات و صفات رفتاری است که چگونگی کار کردن ما را به ویژه با دیگران شکل میدهد. مهارتهای نرم فردی، غیرقابل اندازه گیری و درونی است. دامنه اصلی مهارتهای فردی مبنی بر ارتباطاتی است که فرد با دیگران شکل میدهد. این دسته از مهارتها بیشترین شباهت را با ویژگیهای اخلاقی دارند. به همین دلیل مانند یک ویژگی اخلاقی که در تمامی مراحل زندگی هر شخص به عنوان یک عامل مثبت همراه آن است، مهارتهای نرم در تمامی کسب و کارهایی که وارد آن میشویم به ما کمک میکنند.
مهارتهای نرم برخلاف مهارتهای سخت متکی به موضوعی نیستند و به یک شغل و حرفه خاص وابستگی ندارند.
تفاوت مهارتهای نرم و سخت
مغز انسان از دو نیم کره چپ و راست تشکیل شده است. مهارتهای سخت به نیم کره چب مغز انسان که مرکز منطق و تفکر است تعلق دارد و مهارتهای نرم به نیم کره عاطفی و راست مغز. دلیل قرار گرفتن هرکدام از این مجموعه مهارتها در قسمتهای متفاوت مغز، فرق داشتن جنس فعالیتهای آنها است.
مهارتهای سخت شامل قوانینی است که شرایط مختلف فرهنگی، شخصی و زمانی در آن تغییری ایجاد نمیکند در حالی که مهارتهای نرم با موقعیتهای مختلف زمانی و انتظارات همکاران، ممکن است تغییر کند. به عنوان مثال یک برنامه نویس در یک استارتاپ و یک اداره دولتی مشغول به کار است و در هر کدام از این نهادها رفتارهای متفاوتی با کارکنان و همکارانش دارد اما در هر دو شرکت از او به یک اندازه انتظار ��واد زبانهای برنامه نویسی دارند.
دلیل اصلی برتری گرفتن مهارتهای نرم از سخت به نوع نگاهی است که کارفرمایان به آن دارند و این نگاه نشات گرفته از نحوه کسب این مهارتها است. مهارتهای سخت را به سادگی از منابع درسی کتبی یا دورههای آموزشی میتوان آموخت اما به دلیل درونی بودن مهارتها نرم، آموختن آنها بسیار دشوار است.
مهارتهای نرم در زندگی روزمره
دانش فنی لازمه راه اندازی یا به عضویت در آمدن در یک کسب و کار است اما بدون مهارتهای نرم هیچ کسب و کاری موفق نیست. برای فهم این مسئله سه شغل که در زندگی روزمره با آنها سر و کار داریم را بررسی میکنیم.
یک پزشک بعد از گذاراندن سالهای تحصیل خود و فرا گرفتن علم طب، حاذق شمرده میشود. هر تایپیستی مهارت تایپ ده انگشتی و مدیریت تمامی متون را دارد و یک بازاریاب باید به خوبی برای کالایی که بر عهدهاش گذاشته شده است، تبلیغ کند.
اما ما چگونه میان تعداد زیادی پزشک و تایپیست یکی را انتخاب کرده و از کدام بازاریاب خرید میکنیم؟
در فرهنگ ما مرسوم است که پزشک را محرم اسرار بیمار بدانیم و این باور نشان از نزدیکی بالای اطبا با مراجعه کنندگان خود دارد. ما فارغ از تحصیلات و مدارک علمی، نزد آن پزشکی میرویم که به سلامتمان اهمیت بیشتری میدهد. البته که دانش پزشکی برای تمامی مریضها مهم و حائز اهمیت است اما همیشه مطب آن پزشکی شلوغ است که قبل از شروع ویزیت با علاقه و توجه به حرفهای بیمار گوش میدهد.
انتخاب یک تایپیست نباید کار سختی باشد. متنی که قرار است به صورت تایپ درآید و وظیفه تایپیست در قبال اون متن کاملا مشخص است، اما بارها پیش آمده که در یک برهه زمانی دچار ضرب العجل شدیم و تا یک بازه محدود نیاز فوری به متن خود داشتهایم. آیا در این صورت هم انتخاب یک تایپیست کار سادهای است؟ ما از ضرب العجلها یاد میگیریم که تنها به تایپیستی اعتماد کنیم که دارای زمانبندی دقیق و خوش قول است.
خرید از بازاریاب برای هیچکس اولین گزینه نیست. اکثر کسب و کارها برای معرفی و فروش کالا یا خدمات خود نیاز به تعدادی بازاریاب دارند. همین امر موجب افزایش بازاریابان و سخت شدن فرآیند فروش شده است. ما عادت به روجوع برای خرید و رفع نیازهای مختلفمان داریم و اعتماد کردن به خیل عظیم بازاریابان کار دشواری است. به همین دلیل تنها از بازاریابی خرید میکنیم که توانایی جلب اعتماد و القای حس نیاز کالای خود را در ما دارد.
اهمیت مهارتهای نرم
مهارتهای نرم شاید همان فرقهای کوچک و حیاطی است که در مثالهای بالا باعث تغییر مسیر سه کسب و کاری شد که ما با آنها در زندگی روزمره برخورد داریم. پزشک، بازاریاب و تایپیست تنها کسب و کارهایی نیستند که مهارتهای نرم برای آنها نقش سرنوشت ساز دارد. مهارتهای سخت و دانش فنی کسب و کارها را به درهای موفقیت میرساند اما بدون مهارتهای نرم این درها باز نمیشود.